حکم نکاح هایی که قبل از اسلام بسته شده اند
سؤالم اینست که در زمان که دین اسلام ظهور نکرده بود . نکاح پیامبرمحمد صلی الله علیه و سلم با حضرت خدیجه به کدام اساس صورت گرفته؟ آیا نکاح صورت گرفته و یا خیر؟
الحمدلله،
هر عقد ازدواجی که بر اساس صحیح بنا شده باشد اسلام آنرا اقرار میکند، مثلا اگر یک زن و مرد کافر با هم بر اساس عرف خودشان ازدواج کنند و سپس مسلمان شوند دیگر لازم به عقد جدید در اسلام نیست و اسلام همان عقد که در زمان کفرشان بسته شده است اقرار میکند اگر چه در عرفشان بعضی از شروط ازدواج لازم نبوده، بازهم عقدشان در اسلام قابل قبول است. بعنوان مثال، در اسلام وجود دو شاهد از شرایط عقد و نکاح صحیح میباشد، و اگر یک زن و شوهر کافر بدون سرپرست و یا بدون مهر و یا بدون دو شاهد ازدواج کنند و آن عمل در دینشان جائز بوده است، اسلام آن عقد را پس از مسلمان شدنشان اقرار میکند مگر اینکه موارد خلافی وجود داشته باشد که در اسلام بهیچ وجه جایز نیست، مثلا اگر کسی در زمان کفر 10 همسر داشته باشد و سپس مسلمان شود، از آنجاییکه در اسلام نمیتواند بیشتر از 4 زن داشته باشد پس باید 6 تا از زنان خود را طلاق دهد و 4 تا را باقی بگذارد، و یا اگر دو همسر داشت که خواهر یکدیگر بودند، از آنجاییکه ازدواج با دو خواهر در یک وقت جایز نیست لذا این فرد مسلمان شده باید یکی از همسرانش را طلاق دهد. دلیل این اقوال اینست که کسانی از صحابه که همراه همسرانشان مسلمان میشدند پیامبر صلی الله علیه و سلم از آنها سؤال نمیکرد که چطور ازدواج کرده اند و آیا عقد ازدواجشان صحیح بوده است یا نه، بلکه آنرا اقرار میکرد و آن زن و شوهر همانطور عقد نکاحشان را بدون تجدید ادامه میدادند، و همچنین یکی از صحابه بنام "غیلان الثقفی" اسلام آورد و 10 زن داشت، پس پیامبر صلی الله علیه و سلم به او گفت که فقط 4 تا از زنانش را انتخاب کند و بقیه را طلاق دهد، و همچنین "فیروز دیلمی" هنگامی که مسلمان شد دو زن داشت که خواهر همدیگر بودند و پیامبر صلی الله علیه و سلم به او دستور داد که یکی از آنها را طلاق دهد و از این اشخاص سؤال نمیکرد که چطور عقد را بسته اند.
اما در مورد ازدواج پیامبر صلی الله علیه و سلم، همانطور که در سیرت پیامبر بیان شده است، خدیجه رضی الله عنها زن باهوش و پولداری بود و صاحب مال و ثروت و تجارت بود ولی خودش شخصا در تجارت شرکت نمیکرد بلکه کارگرانی را برای کار تجارتش برمیگزید.
نزدیکان او سعی میکردند که با او ازدواج کنند، ولی وقتیکه خدیجه از صدق و امانت پیامبر صلی الله علیه و سلم با خبر شد میل داشت که او را برای کار تجارتش برگزیند، پس کسی را فرستاد تا به او پیشنهاد کار دهد، و پیامبر صلی الله علیه و سلم این پیشنهاد را قبول کرد.
و از این پس پیامبر با ثروت خدیجه تجارت میکرد و در سفرش یکی از نوکرهای خدیجه بنام میسره او را همراهی میکرد، و در سفرهایش میسره علامات معجزه آسایی مشاهده میکرد، و همه آنها را برای خدیجه بازگویی میکرد، مثلا وقتیکه پیامبر صلی الله علیه و سلم وارد شهر بصره در شام شد زیر یک درختی استراحت کرد، و در آنجا یکی از کشیشان نصرانی به "میسره" گفت که: "هیچکس نیست که زیر این درخت استراحت کرده باشد مگر اینکه پیامبر باشد" و همچنین "میسره" هنگام مسیر میدید که اگر گرمای افتاب شدت میگرفت دو ملائکه او را از گرمای آفتاب پوشش میدادند.
و پیامبر صلی الله علیه و سلم از سفرش باز گشت و فایده ای چند برابر از تجارتهای قبلی برای خدیجه همراه خودش آورد، و خدیجه پس از دیدن صفات و برکات پیامبر میل به ازدواج با او پیدا کرد، پس دوستش "نفیسه دختر منیه" را فرستاد تا پیشنهاد ازدواج خدیجه را به پیامبر صلی الله علیه و سلم عرضه کند و پیامبر صلی الله علیه و سلم این پیشنهاد را قبول کرد، در نتیجه این ازدواج زیر نظر پدر خدیجه "خویلد" انجام گرفت. این صحیحترین روایتهای ازدواج پیامبر میباشد که علماء سیرت آنرا نقل کرده اند.
وصلی الله وسلم علی محمد و علی آله و اتباعه الی یوم الدین
